ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

شب یلدا

  شده یلدا مقارن با محرم / نمی دانم بخندم یا بگریم مبارک، تسلیت عید و عزاتان / پس از شادی بخور یک ذره هم غم . . .   . یلداست ، بگذاریم هر چه تاریکی هست  هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست . . . شب یلدا مبارک . عزیز دردونه مامان پارسال شب یلدا یا همون شب چله ،شب چله شما بود و چهل روز بود که باهم بودیم. واقعا روزها به سرعت باد میگذره . ...
30 آذر 1390

تنهایی............

سلام گل پسر دیروز ساعت دو بعد از ظهر بابایی رفت ماموریت من و شما هم برای اولین بار دو تایی موندیم خونه و شب هم تنها بودیم اگه مامانی ها بزارن میمونیم خونه تا پنجشنبه که بابا بیاد آخه شما هر جا میریم کلی شیطونی میکنی و من همش باید مراقبت باشم ولی تو خونه خودمون همه وسایلای خطر ناک رو جمع کردم . شایدم امشب رفتیم خونه مامان جون آخه من فردا وقت دندانپزشکی دارم.   ...
22 آذر 1390

مراسم شیر خوارگان حسینی

سلام گلم امسال دومین محرمیه که تو هستی پارسال خیلی کوچولو بودی و ما هم تو هیچ مراسمی شرکت نکردیم جمعه رفتیم مراسم شیر خوارگان حسینی تو حسینیه که مراسم خوبی بود عکسهای سقایی ابوالفضل در ادامه مطلب رو حتما ببینید ...
13 آذر 1390

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

در چشم باد, لاله گل  پرپرش خوش است خورشید, روز واقعه خاکسترش خوش است از باغ‌ها شنیده‌ام این را که عطر یاس گاهی نه پشت پنجره, لای درَش خوش است دریا همیشه حاصل امواج کوچک است یعنی علی به بودن با اصغرش خوش است در راه عشق دل نه فقط سر سپرده‌ باش! حتا حسین پیش خدا بی‌سرش خوش است جایی که ماه همسفر آب می‌شود دل‌ها به آب نه که به آب‌آورش خوش است جایی که پیش‌مرگ پدر می‌شود پسر اولاد هم نبیره‌ی پیغمبرش خوش است عالم شبیه آن لب و دندان ندیده‌است لبخند هم میانه‌ی تشت زرَش خوش است! این خون سرخ اوست که تاریخ زنده‌ است این شاهنامه نیست ولی...
6 آذر 1390
1